فلسفه ملاصدرا
محمدحسین مختاری
چکیده
مسئله ادراک حسی از جمله مسائل مهم در مباحث نفس و علم است. حس، محسوس و احساس در اندیشه فیلسوفان یونان باستان از زمان افلاطون بهصورت جدی مطرح بوده است. ارسطو شاگرد و منتقد افلاطون، تبیین استاد از ادراک حسی را کافی نمیدانست، از اینرو در مجموعه آثار خود بهویژه در دو اثر درباره نفس و حس و محسوس به تبیین ادراک حسی پرداخته است. فیلسوفان ...
بیشتر
مسئله ادراک حسی از جمله مسائل مهم در مباحث نفس و علم است. حس، محسوس و احساس در اندیشه فیلسوفان یونان باستان از زمان افلاطون بهصورت جدی مطرح بوده است. ارسطو شاگرد و منتقد افلاطون، تبیین استاد از ادراک حسی را کافی نمیدانست، از اینرو در مجموعه آثار خود بهویژه در دو اثر درباره نفس و حس و محسوس به تبیین ادراک حسی پرداخته است. فیلسوفان مسلمان نیز به ادراک حسی توجه کردهاند. ابنسینا و ملاصدرا در کتب مختلف خود به ادراک حسی اشاره کرده و کیفیت و انواع آن را مورد بررسی قرار دادهاند. ارسطو، ابنسنا و ملاصدرا، هر سه برای نفس و قوای آن در تبیین ادراک اهمیت ویژهای قائلند و ادراک حقیقی را از آن نفس میدانند. آنها قوا را به ظاهری و باطنی تقسیم میکنند. آنها قوای ظاهری را همان حواس پنجگانه میدانند و از بین قوای باطنی، حس مشترک را برای تبیین ادارک حسی مهم میشمارند. در این مقاله با توجه به گستردگی بحث ادراک حسی، تنها به سه مسئله خواهیم پرداخت: 1ـ اهمیت، جایگاه و تعریف ادراک حسی؛ 2ـ بررسی حواس ظاهری؛ 3ـ معرفتبخشی حواس. میتوان گفت مباحث ابنسینا و ملاصدرا نسبت به ارسطو در این زمینهها گستردگی بیشتر و نظم بهتری دارد. با توجه به سه محور یاد شده، برآنیم تا به بررسی ادراک حسی از دیدگاه ارسطو، ابنسینا و ملاصدرا بپردازیم و اختلافات و شباهتهای این سه اندیشمند در موارد پیشگفته را بیان کنیم.